روانشناسی سازمانیروانشناسی ورزشیمعرفی کتاب

فصل دوم: شناخت اشتیاق (دیسیپلین، جدیت در کار، انگیزه و عقیده درونی)

فصل دوم:
شناخت اشتیاق ( دیسیپلین، جدیت در کار، انگیزه و عقیده درونی)


دیسیپلین :


مهارت های روانی | دیسیپلین را از سن بسیار پایین به من یاد دادند. پدر من واقعا اهمیت خاصی برای دیسیپلین قائل و شغل وی کارگری کارخانه کشتی سازی بود.


دورانی که به مدرسه می رفتم، پدرم من را دقیقاً راس ساعت ۶ صبح بیدار می کرد. خودش نیز درست سر ساعت ۶:۴۵ از خانه بیرون میرفت چون دوست داشت قبل از باز شدن درهای کارخانه محل کارش، آنجا حاضر باشد. یکی از مسئولیتهایی که بعد از رسیدن خودم به مقام سرمربیگری به عهده گرفتم، همین برقراری دیسیپلین بود.


وقتی دیسیپلین را ببوسید و کنار بگذارید، با موفقیت هم لاجرم باید خداحافظی کنید و اوضاع را به دست هرج و مرج بسپارید.


جدیت در کار:


از وقتی که یادم می آید والدینم همیشه مشغول کار کردن بودند، از آنجایی که به چشم خود میدیدم که پدر و مادرم تا جان در بدن دارند کار میکنند، برایم مسلم شده بود که تنها راه بهبود وضعیت زندگی من این است که به سختی کار کنم. من نمیتوانستم مثل بقیه آسوده خاطر باشم و همیشه از دیدن افرادی که علیرغم استعداد، تنبلی میکردند و برای شکوفاسازی استعدادشان دل به کار نمیدادند و حاضر به سختی کشیدن نبودند، حس انزجار میکردم.


وقتی نهایت تلاش خودتان را برای انجام دادن کاری بکنید رضایتی به دست می آید که قابل توصیف نیست، چندین برابر این حس خشنودی وقتی به آدم دست می¬دهد که شاهد به بار نشستن تلاشهایش باشد.


من شخصاً متولد دوره ای هستم که اسباب بازیهای شب کریسمس مان را پدرمان با دست خودش می ساخت. اعتقاد راسخ من این است که می توان با متوسل شدن به اشتیاق و ولع افرادی که متولد شرایط سخت هستند به نتایج خوبی دست یافت.


تمام افرادی که در زندگی مشکلی داشته اند این بوده که اجتماع آنها را به حاشیه رانده و آنها دو راه پیش روی خود دیده اند: یا حس طردشدگی و شکایت از نامردی روزگار یا از حس انزوای خود بهره برده و مثل اهالی تروا سخت کوشی پیشه می کنند.


انگیزه:


همیشه به بازیکنانم میگفتم که منچستر یونایتد آن موقع نابود خواهد شد که دست از تلاش کردن بکشیم و کمتر از رقیب خودمان تمرین کنیم!


اگر قرار باشد بین بازیکن با استعداد یا با انگیزه یکی را انتخاب کنم، من نفر دوم را ترجیح میدهم. به نظر من انگیزه یعنی ترکیبی از سخت کوشی، قدرت عاطفی، قدرت عظیم تمرکز و خودداری از اقرار به شکست. بازیکنی که برای برنده شدن انگیزه دارد، معجونی جادویی در اختیارش است که میتواند آن را به سایرین هم بدهد.


عقیده درونی:


خیلی از افراد فاقد اعتقاد درونی هستند. اعتقادشان به آسانی متزلزل میشود، به راحتی با وزش هر بادی به این طرف و آن طرف میروند و شک و ابهامات بسیاری وجودشان را فرا میگیرد. به نظر من هیچ فردی، تا زمانی که اعتقاد ذاتی مستحکم و باورهای عمیق درونی نداشته باشد، رهبری اثرگذار نمیشود.

منبع: کتاب رهبری نوشته سرالکس فرگوسن است ترجمه هنگامه خدابنده این کتاب در ۱۳ فصل و ۳۷۶ صفحه به همت انتشارات الماس پارسیان در سال ۱۳۹۶ منتشر شده است.

تهیه و تنظیم مجید کرامتی مقدم  (کانال مهارتهای روانی)

 

توضیح تکمیلی و نقد (مجید کرامتی مقدم):


۱_ دیسیپلین، نظم، داشتن قانون و چارچوب لازمه موفقیت هر کسب و کار و مهارتی است.


۲_ داشتن زندگی سخت در کودکی باید چراغ راه و عامل انگیزشی برای رشد و تلاش دائمی باشد نه اینکه زانوی غم بغل کردن و ناامید شدن.


۳_ سختگیری والدین خودتان را نباید در بزرگسالی با محبت بیجا به فرزندان جبران کرد، چرا که بچه هایی ضعیف، بی مسئولیت و ناتوان در تصمیم گیری، تحویل جامعه خواهید داد.


۴_ هیچ موفقیتی بدون تلاش و سختی به دست نمی آید، مصداق بارز جمله معروف که می گوید بهشت را به بها دهند نه بهانه!


۵_ همه دانش آموزان، هنرجویان یا بازیکنان در هر رشته، مهارت و سطحی در صورتی می توانند به درجات بالاتری از موفقیت برسند که نکات بالا را به عنوان یک اصل در زندگی خود جای دهند، فتح قله های پیروزی راهی جز سختی کشیدن ندارد. نابرده رنج گنج میسر نمیشود!


در آخر پیشنهاد میکنم فیلم سینمایی مک فارلند را تماشا کنید.

نقد مجید کرامتی مقدم کتاب رهبری فرگوسن1

 نقدی بر کتاب:رهبری/ الکس فرگوسن / فصل دوم (نقد: مجید کرامتی مقدم)

مهارت‌های روانی | mentalskills

«مهارت‌های روانی» پایگاهی جامع و صمیمی برای رشد و توسعه فردی و اجتماعی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا