فصل دهم: امور مالی (خرید، صرفه جویی، پرداختها، مذاکره و دلالها)
فصل دهم:
امور مالی (خرید، صرفه جویی، پرداختها، مذاکره و دلال ها)
خرید:
مهارت های روانی | مدیریت کردن سازمانی موفق تا حد زیادی وابسته به این مساله است که دیگران را متقاعد کنید، حتی اگر جای دیگری دستمزد بیشتری به آن ها پیشنهاد می دهند، راغب به همکاری با شما باشند. هر رهبری فروشنده هم هست و باید به داخل و بیرون سازمان بفروشد. هر کسی آرزوی تبدیل شدن به رهبری بزرگ را در سر می پروراند باید در فروش ایده و بلند پروازی هایش به دیگران بدرخشد.
صرفه جویی:
من هیچ وقت با خرج کردن پول به چاره جویی مشکلات پیش رویم دست نزدم. شاید گهگاه پول بتواند برای کوتاه مدت موقتاً مشکلی را حل کند. پول نمی تواند سابقه و میراث بیافریند و خرج کردن پول باعث پر شدن استادیوم از طرفدارانی که حاضرند زیر باران سرد بنشینند و تیم را تشویق کنند، نمی شود. علاوه بر این صرفاً با پرداخت مبالغ بالا نمی توان پسر بچه های مستعد را جذب کرد.
قیمت گذاری:
مطمئناً هیچ کسی از سر مربیان را متخصص قیمت گذاری نمی داند، قیمت گذاری را معمولاً حوزه تخصصی مدیران برند می دانند که کارشان این است تصمیم بگیرند قیمت یک خمیر دندان یا بطری نوشیدنی چقدر باید باشد.
مذاکره:
خرید و فروش بازیکنان باعث شد تا نکاتی در مورد مذاکره یاد بگیرم، اولین تجربیات من راجع به هنر مذاکره برمی گردد به دورانی که خودم در کارخانه ها کارگری می کردم و رفتار رهبران اتحادیه های تجاری آن زمان را می دیدم.
دلال ها:
مدیران برنامه فوتبالیستها مثل مگس تسه تسه هستند. یعنی امروز هرجا را که نگاه کنید چنین اشخاصی را در عرصه فوتبال می بینید، تقریباً تمام شان هم کاری به جز فریبکاری و فربه سازی خودشان نمی کنند و روابط بین بازیکنان را با باشگاه و سرمربیان به هم می زنند.
منبع: کتاب رهبری نوشته سرالکس فرگوسن است ترجمه هنگامه خدابنده این کتاب در ۱۳ فصل و ۳۷۶ صفحه به همت انتشارات الماس پارسیان در سال ۱۳۹۶ منتشر شده است.
تهیه و تنظیم مجید کرامتی مقدم (کانال مهارتهای روانی)
توضیح تکمیلی و نقد (مجید کرامتی مقدم):
زندگی سخت دوران کودکی فرگوسن کمک کرده بود تا در زمان سرمربیگری بسیار نسبت به خرید و فروش بازیکن، صرفه جوئی بخرج دهد. یک مقایسه ساده با باشگاه های دیگر همچون چلسی، منچسترسیتی، رئال مادرید و… که در لیگ جزیره و جام باشگاه های اروپا رقیب همیشگی تیمش بودند، نشان از به اندازه خرج کردن دارد به صورتی که هم باشگاه افتخارآفرین باشد و هم طبق رسالت فرهنگی ورزشی بودن باشگاه ها بتواند درآمدزایی کند و برنامه های مختلفی را پیش ببرد.
برای ترقیب کردن بازیکنان چه بهتر که جذابیت باشگاه را زیاد کرد تا با توجه به پیشنهادهای بهتر باز هم انتخابش باشگاه مورد نظر باشد کاری که فرگوسن به بهترین شکل ممکن طی سال ها از پس آن برآمد.
در این بین نباید به حضور همیشگی و مزاحم دلال ها اشاره نکرد، موضوعی که همه سرمربیان را شاکی کرده است، کسانی که اغلب شان فقط منفعت مالی خودشان را می بینند نه آینده بازیکن، باشگاه یا کشورشان را!
نگاهی به ترنسفر بازیکنان داخلی کشورمان و تباه کردن آینده ورزشی آنها طی سال های گذشته گواه این مطلب است.