روانشناسی داوری در ورزش قسمت هفتم (آخر)
روان شناسی داوری در ورزش
قسمت هفتم (آخر)
تحلیل رفتگی:
مهارت های روانی | داوران باید علاوه بر غلبه کردن بر فشارهای روانی و جسمی، نسبت به امورات زندگی، حقوقی، شغلی و خانوادگی خود اهتمام ورزند. لذا تعجبی ندارد که بعضی از داوران دچار تحلیل رفتگی شوند.
زوال تدریجی انرژی، ایده ال گرایی و هدف از جمله وجوه مشخصه تحلیل رفتگی است. فشار روانی مزمن در برخی گزارشات مربوط به داوران نه تنها باعث تحلیل رفتگی شده است؛ بلکه به برخی دیگر از بیماری های ناشی از فشار روانی یا حملات قلبی منجر میشود.
مراحل تحلیل رفتگی:
از دست دادن شخصیت (فرد از لحاظ عاطفی متحول، سرد و بی تفاوت میشود)
افت احساسات مربوط به توفیق فردی (عدم رضایت شغلی)
انزوا (منزوی شدن و بدنبال بهانه ای برای گریختن از محیط کار)
درماندگی عاطفی و جسمانی (تخریب عاطفی و جسمانی شخص)
پنج جنبه موثر در پیشگیری و تعدیل تحلیل رفتگی: آمادگی جسمانی، تغذیه، دیدگاه ذهنی، آرامش و خودنظمی
عوامل روانی و بیرونی اثرگذار بر عملکرد داوران که میتواند قضاوت و آرامش روانی آنها را مختل کند؛ موارد حقوقی، استفاده از داروها، آسیبها و بیماریها
منبع: روانشناسی داوری، نوشته: روبرت اس. وینبرگ و پگی ا.ریچاردسون، ترجمه: دکتر سیروس چوبینه
تهیه و تنظیم مجید کرامتی مقدم (کانال مهارتهای روانی)
توضیح تکمیلی و نقد (مجید کرامتی مقدم):
در یادداشت های قبلی به خستگی شناختی، فرسودگی شغلی و افسردگی پرداخته ام، مرزهای مشترک هر یک که میتواند در صورت عدم توجه منجر به مشکلات بزرگتری برای فرد با هر تخصص، درآمد و جایگاه اجتماعی شود. طبیعی است که داوران هم از این قضیه مستثنی نیستند.
فشارهای عدیده و متنوعی که به داوران وارد است، در کنار انتظارات بالا، کار را مشکل میکند، از طرفی مشکلات مالی داوران که ناچار هستند، برای امرار معاش به مشاغل دیگری هم مشغول باشند.
این دو شغله یا چند شغله بودن داوران به تحلیل روانی و جسمانی آنها سرعت می-بخشد، عدم تمرکز و توان صد در صدی بخاطر فعالیت های دیگر به افت عملکرد شخصی و در کل رویدادهای ورزشی منجر میشود.
نمیشود در کنار ورزشکاران حرفهای با درآمد بالا، داورانی را بکار گرفت که یک صدم آنها دریافتی نداشته و درآمد اصلی آنها جای دیگری¬ بجز زمین بازی است. تعجبی ندارد که امکان وسوسه و تبانی هم می رود….
در ثانی در تعاریف لیگهای برتر، باید همه ارکان حرفه و شغل اصلی شان همان ورزش باشد، نه اینکه بازیکنان حرفهای، مدیران بازنشسته و چندشغله و غیر مرتبط، داوران روز مزد (دستمزد به ازای هر بازی، البته با تاخیر چند ماهه).
این عدم توازن در چارت سازمانی و پرداختی های فدراسیونها خود نقطه کور مدیریتی است و تا کاملاً کارشناسی و برطرف نشود همین حواشی وجود دارد.
طبیعی است با وجود این مشکلات بنگاه های شرطبندی، دلالان، برخی نامدیران و خبرنگار نماها میتوانند به راحتی به بدنه سازمان های ورزشی و باشگاهها ورود کرده و به اصالت ورزش لطمه زنند و چه دیواری کوتاه تر از داوران! حال یا با اعمال فشار و ترور شخصیت یا وسوسه های کلان مافیایی پشت پرده تا رسیدن به خواسته های غیر ورزشی شان!
امیدوارم در آینده شفافیت، مدیریت درست و یکسان سازی پرداختها به داوران با نسبت عادلانه ای از قرارداد بازیکنان رشتههای مختلف باشد؛ تا شاهد رفع برخی از ایرادات و مشکلات ورزش کشورمان باشیم.
نقدی بر کتاب: روان شناسی داوری/نوشته: روبرت اس. وینبرگ و پگی ا.ریچاردسون، ترجمه: دکتر سیروس چوبیه (قسمت هفتم) نقد: مجید کرامتی مقدم