پرورش جانوران دانشمند و بیماران روانی ماهر
مهارت های روانی | در آلمان یک مدیر مدرسه در آغاز هر سال تحصیلی برای معلمان مدرسه این نامه را می فرستاده است:
کسی هستم که از یک اردوگاه اسیران جان سالم به در برده است.
چشمانم چیز هایی دیده که چشم هیچ انسانی نباید می دیده، اتاق های گازی که توسط مهندسینی ساخته شده بود که به خوبی آموزش دیده بودند.
کودکانی که توسط پزشکانی مسموم شدند که به خوبی تربیت شده بودند، نوزادانی که توسط آمپول های پرستار هایی مـُردند که به خوبی کارشان را بلد بودند.
انسان هایی که توسط فارغ التحصیلان دبیرستان ها و دانشگاه ها سوزانده شدند.
به آموزش به این دلیل مَشکوکم. چیزی که از شما می خواهم این است که:
برای انسان شدن دانش آموزان تلاش کنید و تلاش شما موجب تربیت جانورانِ دانشمند و بیماران روانیِ ماهر نشود. خواندن، نوشتن، ریاضیات و… زمانی اهمیت پیدا میکند که به انسان شدن کودکانتان کمک کند.
تحلیل مفهومی:
یکی از مهمترین نکاتی که باید در زندگی شخصی و سازمانی خود بیاموزیم اینست:
گاهی اوقات همه چیز روی کاغذ و در ظاهر درست است،
اما روح و هدف اصلی گم شده است.
سیستم های بزرگ درست می کنیم مانند نظام آموزش و پرورش، نظام آموزش عالی، نظام بهداشت و درمان، نظام اداری، نظام های حمایتی، رفاهی و بهزیستی.
اما این نظام ها تبدیل می شوند به هیولاهای سازمانی که دیگر قابل کنترل نیستند، بزرگند، شکوهمندند اما محصولاتشان از جنس جانوران دانشمند است.
لحظاتی چند به این سوالات فکر کنیم؟
کلاس ها بزرگ تر و پرنور تر لباس ها تمیزتر و یک دست تر و… اما آیا افکار دانش آموزان خروجی نظام آموزشی هم روشن تر و پرنور تر شده است؟
نسبت به گذشته بیمارستان های بیشتری داریم اما آیا سالم تریم؟
نسبت به گذشته دسترسی بیشتری به اطلاعات داریم اما آیا باشعورتریم؟
نسبت به گذشته سیستم های اطلاعاتی پیشرفته تر استفاده می کنیم اما آیا انجام کار مردم را سریع تر و آسان تر کرده ایم؟
سخن پایانی:
دست کم سالی دو بار این سوال سخت را از خود بپرسیم :