سندروم «طولانی بود؛ نخواندم» چیست؟!
همه شما با سندروم TLDR یا Too long; didn't read (طولانی بود؛ نخواندم) آشنا هستید؛
سندروم
«طولانی بود؛ نخواندم»
چیست؟!
همه شما با سندروم TLDR یا
Too long; didn’t read
(طولانی بود؛ نخواندم) آشنا هستید؛
جملهای که اغلب در کامنت های مربوط به متنهای طولانی دیده میشود.
عدهای معتقدند چون وقت طلاست، بایستی در کوتاهترین زمان ممکن جان کلام گفته شود.
با استناد به جمله پاسکال:
«ببخشید که نامهام طولانی شد، اگر زمان بیشتری داشتم، نامه کوتاهتری مینوشتم»،
مهارت های روانی | این افراد اعتقاد دارند که خیلی از متون طولانی، دارای جملات حاشیهای و اضافی هستند و اگر زمان بیشتری بر روی متن و بازخوانی آن گذاشته میشد، تعدادی از جملات قابل حذف بودند و متن نیز کوتاهتر میشد.
عدهای هم معتقدند که خواندن متنهای طولانی و تحلیلی به معنای اتلاف وقت نیست و اصلا شیوه درست مطالعه همین است.
اگر نوشتهای بیش تر از سه سطر شد، نخوان؛ نشدهاند.
به اعتقاد آنها کسی که در طول روز مطالب کوتاه بسیاری میخواند و در انتهای روز ناتوان از تحلیل یکپارچه این مطالب است، وقتش را تلف نموده است.
در صورتی که خواندن چند متن تحلیلی، زمان کمتری نسبت به این همه مطالب نامرتبط، به خود اختصاص خواهد داد.
مانند کسی که تمایلی به دیدن یک فیلم سینمایی دو ساعته ندارد ولی چندین قسمت یک سریال را در طول روز مشاهده میکند.
در این قسمت به صورت علمی و با توجه به پژوهشهای مختلف دلایل سندروم TLDR تبیین میشود.
1.یکی از موضوعات مرتبط با این سندروم، بحث «فراخنای توجه» (Attention span) میباشد.
به مدت زمانی که یک فرد بدون حواس پرتی میتواند روی فعالیتی تمرکز کند، فراخنای توجه گفته میشود.
مطابق با این فرضیه، برخی افراد نمیتوانند مدت زمانی طولانی روی یک موضوع تمرکز کنند و به همین دلیل تمایلی به خواندن متون طولانی ندارند.
خبر خوب این است که مطابق با مطالعات پژوهشگران دانشگاه ملبورن، فراخنای توجه در طول سالها تقریبا ثابت بوده است.
به عبارت دیگر فراخنای توجه که توسط سیم کشی عصبی قسمتی از مغز هدایت میشود، در طول نسلهای مختلف تغییر نکرده است؛ به همین دلیل فراخنای توجه یک فرد 20 ساله در سال 2015 تقریبا به همان اندازه یک فرد 20 ساله در سال 1935 است.
چیزی که تغییر کرده میزان بسیار زیاد اطلاعاتی است که افراد در معرض آنها قرار دارند.
به ویژه اینکه تکنولوژیهای امروزی به صورت پیوسته باعث حواس پرتی افراد میشوند.
2.موضوع دوم بحث “لذت فوری” (Instant gratification) است که به تمایل به دریافت فوری و بدون تاخیر پاداش اطلاق میشود.
احتمالا درباره آزمایش معروف مارشملو شنیدهاید.
در این آزمایش روی میز، یک خوراکی مارشملو قرار داده میشد و به بچهها گفته میشد اجازه دارند تا مارشملو را بخورند؛ ولی اگر ۱۵ دقیقه صبر کنند و به مارشملو دست نزنند، علاوه بر آن مارشملو، یک مارشملوی دیگر هم جایزه میگیرند. نتایج نشان داد گروهی از بچهها میتوانستند بر وسوسه دریافت لذت فوری مقاومت کنند و گروهی دیگر نه.
در واقع تمایل به دریافت لذت فوری است که باعث میشود بعد از امتحانات دوست داشته باشیم تا نمرات بلافاصله اعلام شوند؛
بعد از گذاشتن یک پیام در یک گروه تلگرامی، بی درنگ منتظر واکنش سایرین باشیم؛
به غذاهای فست فودی روی بیاوریم؛ و تحمل خواندن یک متن طولانی را نداشته باشیم؛
چون دوست داریم هرچه زودتر به لذت بعد از خواندن متن دست یابیم؛ اگر طنز است زودتر بخندیم، اگر مهیج است، زودتر سورپرایز شویم و اگر علمی است، لذت گفتن “چه جالب” و احساس رضایت را زودتر تجربه کنیم.
با در نظر گرفتن مطالبی که بیان شد به نکات زیر توجه نمائید:
1.برخی از مطالب کوتاه که فاقد استدلال، تفسیر و تحلیلهای اضافی هستند، باعث میشوند تا گستره دانش افراد افزایش یابد، ولی دانش آنها کم عمق باقی بماند.
گستره دانش به این مفهوم است که یک فرد در مورد خیلی چیزها، اطلاعات کمی داشته باشد و عمق دانش به این مفهوم است که یک فرد در مورد تعدادی موضوع اندک، اطلاعات زیادی داشته باشد.
همین موضوع باعث میشود تا در مصاحبههای استخدامی وقتی از یک کارشناس ارشد و یا دانشجوی دکترا سوالاتی پرسیده میشود، ناتوان از تحلیل موضوع، پاسخ وی تنها در حد نیم خط و صرفا تعریف آن موضوع باشد.
غافل از اینکه مبنای سواد، تعریف موضوع نیست؛ بلکه تحلیل موضوع است که اهمیت دارد.
البته ناگفته پیداست که حالت ایده آل، افزایش گستره دانش به همراه عمق آن میباشد.
منبع:
ایسنا / بهداشت نیوز / ميگنا